فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

فرهام............مرد کوچک خانه ما...

یک روش خوب

چند روز پیش خیلی کار داشتم و مثل همیشه فرهام نق نق می کرد و مدام باید باهاش بازی می کردم تا سرگرم بشه ، بچه ام عاشق اینه که با جقجقه براش صدا دربیاریم و اون دست و پا بزنه و بخنده ، تو مدتی که مشغول سرو صدا دراورد بودم با خودم هم فکر می کردم چطور یکجوری مشغولش کنم که هم منو ببینه هم با جقجقه مشغول بشه وهم من به کارام برسم .... اینم نتیجه اون همه ابتکار بچه ام از بس تکون خورد و دست و پا زد و خودش با خودش خندید خوابش برد ...
4 مرداد 1390

یک عمل کوچولو

بالاخره بعد از کلی ترس و دلواپسی دل رو به دریا زدیم و روز یکشنبه دوازدهم تیر ماه فرهام رو برای ختنه پیش دکتر قربانپور بردیم ، فقط خدا می دونه که اونروز ما چی کشیدیم و بعدش فرهام چجوری گریه می کرد.  اما خوب، به خیر و خوشی تموم شد وچند روزی هم خونه مامان جون موندیم تا فرهامی خوب خوب شد شب آخر هم واسش یک جشن کوچولو ترتیب دادیم ....   الهی که مبارکت باشه پسرم
12 تير 1390

کسی تنها نمی مونه

لالایی ماه و مهتابه                لالایی مونس خوابه لالایی قصه گلهاست              پر از آفتاب پر از آبه لالایی رسم و آیینه                 لالایی شعر شیرینه روون و صافه و ساده               زلاله مثل آیینه لالایی گرمی خونه                  لالایی قوت جونه لالایی میگه یک شب...
4 تير 1390

کولیک لعنتی و حساسیت به پروتئین شیر گاو

فکر کنم آرزوی هر مادری این باشه که هر بلایی سرش بیاد اما بچه اش یکذره هم ناراحت نباشه ، اکثر بچه ها چند ماه اول زندگیشون از دست این دل درد لعنتی امون ندارن و اذیت می شن ، گل پسر ماهم این مشکل رو داره  فقط خدا می دونه تو این چند ماه ما چی کشیدیم و چقدر اذیت شدیم از انواع و اقسام دکتر ها گرفته تا انواع و اقسام داروهای ایرانی و خارجی ... طفلکی بعد از خوردن هر وعده شیر اینقدر به خودش می پیچه و بی تابی می کنه تا هضم بشه ، شبها هم که حالت تهوع می گرفت و مدام بالا می آورد که مشخص شد به پروتئین شیر گاو حساسیت داره و دکتر به من رژیم کامل شیر گاو و مشتقات اونو داده اما خوب خدا رو شکر با این رژیم حالت تهوعش خوب خوب شده و دل دردها هم روز به ر...
25 خرداد 1390